یکی بود یکی نبود، مردی بود که از راه فروش کلاه زندگی میکرد. روزی شنید که در یکی از شهر ها کلاه طرفداران زیادی دارد. برای همین با تمام سرمایه اش کلاه خرید و به طرف آن شهر راه افتاد. روزهای زیادی گذشت تا به نزدیکی آن شهر رسید ...
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آونگ سیستم و آدرس avangsystem.net لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.